آیت الله العظمی سید رضا بهاءالدینی

آیت الله العظمی سید رضا بهاءالدینی در عید غدیر سال 1327 هجری قمری در شهر مقدس قم به دنیا آمد. پدرش آقا سید صفی از طلبه‏های باتقوا و از خادمان حرم حضرت معصومه(سلام الله علیها) بود.

مقام علمی

از ابتدای کودکی مرحوم آیت الله بهاءالدینی مشغول تحصیل شد و قرآن و ادبیات را در مکتب‏خانه‏های قم فراگرفتند. سپس به سرعت مقامات علمی را پشت سر گذاشته و به مدرسه رضویه رفتند. در جوانی به درس خارج مرحوم آیت الله حایری وارد شده و شش سال از محضر این عالم وارسته استفاده کردند.

ایشان از سن چهارده سالگی مشغول تدریس نیز بودند و به گفته خود ایشان روزانه چهارده تدریس و مباحثه داشتند. بنابه قول خودشان حدود هفتاد سال تدریس کردند.

اساتید: شیخ محمدعلی حایری، شیخ ابوالقاسم کبیر، میرزا محمد همدانی، ملاعلی همدانی، سید احمد حجت افغانی، میرزاجوادآقا ملکی تبریزی، میرزا علی اکبر حکمی یزدی، آیت الله شاه‏آبادی، آیت الله حایری، آیت الله حجت، آیت الله بروجردی، آیت الله فیض.

شاگردان: برخی شاگردان دوره سطح این فقیه والامقام عبارتند ازآیات عظام: استاد شهید مطهری، حسینعلی منتظری، احمد جنتی، علی مشگینی، احمد آذری قمی، محمد فاضل لنکرانی، سید مصطفی خمینی، امام موسی صدر، خوانساری، حجت، ابوالقاسم قمی و دیگر بزرگان. اما شاگردان درس خارج ایشان نیز همگی از تیزهوشان حوزه علمیه قم می‏باشند، که برخی از این اساتید عبارتند از: حیدری کاشانی، معزی، حجتی یزدی، امجد، برادران احمدی یزدی، حسینی کاشانی، نصیری.

اجازه اجتهاد را در جوانی از محضر آیت الله العظمی خوانساری و اجازه روایت را از مرحوم شیخ عباس قمی دریافت کردند.

آثار علمی: تقریرات درس آیت الله حایری، تقریرات مرحوم آیت الله حجت، شرح دعای ابوحمزه، شرح بعضی از خطبه‌های نهج البلاغه، مجموعه اشعار، تفسیر سور آخر قرآن، تاریخ آداب العربیه، مقایسه نظم و نثر جاهلیت و اسلام، و دیگر نوشته‏ها که متاسفانه به طور کامل جمع‏آوری نشده و به چاپ نرسیده است.

درس اخلاق

مرحوم امام خمینی با دیدی که از این عالم عامل داشت فرموده‏ بودند:"از ایشان بخواهید درس اخلاق برای حوزه بگوید و از وجود او بهره برداری کنید."لذا درس اخلاقی که از سالها پیش بطور خصوصی برای عده ای داشت به فیضیه کشیده شد و عمومی گشت.

لازم به ذکر است طبق گفته حاضرین روز اول یکی از مراجع تقلید فعلی در درس شرکت کرد تا هم خود بهره ببرد و هم مشوق دیگران باشد. درس اخلاق ایشان در حوزه خیلی ادامه نداشت تا اینکه به حسینیه مرحوم بهاءالدینی منتقل شد و تا قبل از آنکه پاهای ایشان از حرکت بماند، آن جلسات و نشستهای اخلاقی در حسینیه برقرار بود.

عالم به حقیقت

در اینجا به چند نمونه از مواردی که از ایشان نقل شده و روشن کننده این است که مرحوم بهاءالدینی عالم به حقیقت عالم بوده‏اند را بیان می‏کنیم:

بنا به گفته یکی از شاگردان ایشان سالیان بسیاری بود که در درس آقا حاضر می‏شدم یکی از شاگردان معظم له که فردی مقیّد به درس و مطالعه و انسانی متقی بود، اما استعداد شایان توجهی نداشت، از دنیا رفت. مدتها گذشت. روزی در محضر حضرت استاد بودم که صحبت از همان شخص شد، که حضرت استاد فرمود:"فلانی در برزخ چنان رشد علمی کرده، و حرفهایی می‏زند که اگر در حیاتش برای او گفته می‏شد، نمی‏فهمید! در باره موضوعی در باب طهارت با ما بحث کرد و نظر ما را تغییر داد."

مورد دیگر که باز از شاگردان ایشان منقول است این است که: روزی به اتفاق آقا وارد قبرستانی شدیم. روش همیشه ایشان این بود که در ابتدای قبرستان توقف می‌کردند و سوره فاتحه‏ای برای صاحبان قبور قرایت می‏فرمودند. اما آن روز دیدم چند قدمی طی کردند و در آن طرف گورستان بر سر قبری ایستادند. چند لحظه مکث کرده، فرمودند: همین جا می‌نشینیم. چندین دقیقه بر سر آن قبر نشستند، سپس با هم حرکت کردیم و از قبرستان خارج شدیم. پس از مدتی سؤال کردم که آیا علت خاصی وجود داشت که بر سر آن قبر نشستید؟ فرمودند:"صاحب قبر در عذاب سختی بود، گفتم شاید تخفیفی برای او حاصل شود، که البته بی تأثیر نبود!"

مورد دیگر درباره فوت آیت الله العظمی حایری است که خود ایشان می‏فرماید: "قبل از اذان صبح در منزل بودم، حس کردم حاج شیخ از دنیا رفته است. به طرف حرم حرکت کردم، دویست متری حرم یقین کردم که ایشان رحلت فرموده است!"

گفتار ناب

در پایان خوب است کلمات و نصایحی از گفتارهای ناب ایشان را ذکر کنیم تا همگی از کلام ایشان بهره بریم:

برای آدم شدن و ورود به وادی سیر و سلوک، سیره عملی ائمه دین را نصب العین خود قرار دهید که غیر از در خانه این خانواده، هیچ کجا خبری و چیزی نیست و هر کجا جای پای عرفان و شناخت را دیدید، بدانید که ارتباط با ائمه آنجا بود، گرچه شهرت به خلاف آن باشد و بدون ارتباط با ائمه معصومین عرفان دروغ است.

دستگاه الهی برکاتی دارد، مشکلاتی هم دارد، اینکه می‏بینید جامعه دنبال مادیات می‏دود، به خاطر این است که آشنا با معنویت و دستگاه الهی نیست. اگر با آن هم آشنا شود، در این راه فعالیت و دویدنش بیش از آن راه مادیات خواهد بود و دیگر توجهی به این هو و جنجال نخواهد داشت.

به تسبیح و ذکر و ورد گول نخورید، ممکن است چیزی عادت انسان شود، وقتی عادت شد، ترک آن وحشت آور است، و منشأ اثر هم نیست. انسان گاهی مثل ضبط صوت می‏شود، می‏گوید و می‌خواند و هیچ حالی او نیست، لذا چیزی عاید خود او نمی‌شود.

حکومت عقل، مشکلات اجتماعی را حل می‌کند. چون حکومت عقل همان حکومت الهیه و اجرای دستورهای خداوند است. لذا در ظهور حضرت ولی الله الاعظم عقلها کامل می‏شوند.

وفات

سرانجام این عالم عامل و زاهد خداترس درسیزدهم ربیع الاول سال 1418 هجری قمری مطابق با بیست و هشتم تیرماه سال 1376 هجری شمسی در شهر قم از دنیا رفت. و بدن مبارک ایشان در بالاسر مرقد مطهر حضرت فاطمه معصومه(سلام الله علیها) و در کنار قبر استاد گرانمایه‏اش حضرت آیت الله العظمی حایری به خاک سپرده شد.

طبق گفته خود ایشان به یکی از شاگردانشان در یک هفته قبل از رحلت ایشان، در تشییع آیت الله بهاءالدینی سلمان فارسی و ابوذر غفاری نیز شرکت داشتند.

منابع:

حوزه، شماره سی و دوم.

گلبرگ، شماره پنجاه و دوم.

آیت بصیرت، حسن شفیعی، قم، پارسایان

نویسنده: سید محمد ناظم‏زاده قمی



سایت ابنا