حج و مدینه، در کنار بیت فاطمه سلام الله علیها

*ابن ابی‏الحدید گوید:
اما جود و بخشش که وضع علی علیه السلام در آن روشن است، او روزه می‏گرفت و شکم تهی می‏داشت و زاد و توشه خود را ایثار می‏نمود و این آیات درباره او نازل شد: وَ یُطْعِمُونَ الطَّعامَ... (سوره دهر / ۸ - ۹.)
<و طعام خود را با محبت (و نیاز شدید به آن به مسکین و یتیم و اسیر می‏دهند (و زبان حالشان این است که) ما شما را به خاطر خدا طعام می‏دهیم و از شما هیچ پاداش و سپاسی انتظار نداریم>.
مفسران روایت کرده‏اند که او چهار درهم بیش نداشت و آنها را درهمی در روز، درهمی در شب، درهمی در نهان و درهمی در آشکار صدقه داد و این آیه در حق او نازل گشت: اَلَّذینَ یُنْفِقُونَ اَمْوالَهُمْ بِاللَّیْلِ وَ النَّهارِ سِرّاً وَ عَلانِیَةً فَلَهُمْ اَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ... (سوره بقره / ۲۷۴.)
<آنان که اموال خود را در شب و روز، نهان و آشکار انفاق می‏کنند اجرشان نزد پروردگارشان است...>.
و روایت است که آن حضرت درختان خرمای قومی از یهود مدینه را آبیاری می‏کرد تا دستهای مبارکش پینه بست، و مزد آن را صدقه می‏داد و خود از گرسنگی سنگ بر شکم می‏بست. شعبی در یادی از آن حضرت گفت: او سخی‏ترین مردم بود، او اخلاقی را که خدا دوست می‏دارد یعنی جود و بخشش را در خود داشت؛ هرگز به سایلی <نه> نگفت، و دشمن سرسخت او که پیوسته در عیبگویی او می‏کوشید یعنی معاویةبن ابی‏سفیان هنگامی که محفن‏بن ابی‏محفن ضَبّی (برای خوشایند او) به او گفت: از نزد بخیل‏ترین مردم آمده‏ام، گفت:
<وای بر تو، چگونه او را بخیل‏ترین مردم می‏خوانی در صورتی که اگر دو خانه پر از طلا و کاه داشته‏باشد چندان می‏بخشد که خانه طلایش پیش از خانه کاه تمام می‏شود>. 
و اوست که بیت‏المال را می‏رُفت و در آن نماز می‏گزارد، و اوست که گفت: ای درهم و دینارهای زرد و سفید، دیگری را بفریبید. و اوست که هیچ ارثی از خود باقی نگذاشت در حالی که همه دنیا جز داراییهای شام در اختیار او بود.(شرح نهج‏البلاغة ۱ / ۲۰.) * *جاراللَّه زمخشری در تفسیر کشّاف (۴/۱۹۷) از ابن‏عباس روایت کرده است که: <حسن و حسین - علیهما السلام - بیمار شدند، رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم به همراه گروهی به عیادت آنها رفتند و به امیرمؤمنان علیه السلام گفتند: ای اباالحسن، کاش برای شفای این دو فرزندت نذر می‏کردی! علی و فاطمه - علیهما السلام - و فضّه خادمه نذر کردند که اگر حسنین - علیهما السلام - شفا یابند سه روز روزه بگیرند. آن دو بزرگوار شفا یافتند، اما چیزی برای افطار نداشتند.
علی علیه السلام از شمعون خیبری یهودی سه من جو قرض گرفت، فاطمه - علیها السلام - یک من از آن را آرد کرد و پنج قرص نان به تعداد خودشان تهیه نمود. همین که نانها را سر سفره نهادند تا افطار کنند سایلی از راه رسید و گفت: سلام بر شما ای خاندان محمّد، مسکینی هستم از مساکین مسلمانان، مرا خوراک دهید تا خداوند شما را از مایده‏های بهشتی بخوراند. همگی نان خود را به او بخشیدند و شب را تنها با آب افطار نموده و به سر بردند و فردا صبح را روزه گرفتند. شب دوم نیز همین حادثه تکرار شد و یتیمی از راه رسید و نانها را به او بخشیدند و شب سوم اسیری رسید همین کار را کردند. چون صبح شد علی علیه السلام دست حسن و حسین - علیهما السلام - را گرفت و نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم رفتند.
تا چشم رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم به آنان افتاد و دید که از شدت گرسنگی چون جوجه به خود می‏لرزند فرمود: دیدن شما بدین حال چه سخت مرا می‏آزارد! و برخاست و با آنان به راه افتاد. به منزل فاطمه - علیها السلام - آمد و او را دید که در محراب نشسته و (از گرسنگی) شکمش به پشت چسبیده و چشمانش فرورفته‏است. این حال او را بسیار آزرد، جبرییل فرود آمد و گفت: ای محمّد! بگیر این را که خداوند تو را درباره خاندانت تهنیت گفته‏است؛ پس سوره (دهر) را بر او خواند.


 



سایت فطرت